حقانیت ادیان و انواع پلورالیسم

محمدامین مروتی

مدتهاست که متوجه شده ام حد و مرز انحصارگرایی و شمول گرایی و تگثرگرایی به آن دقتی نیست که قبلا تصویر می شد و نکاتی ظریف و باریک در این میان وجود دارد:

1. مهمترین نکته تفکیک موضوع حقانیت از رستگاری است. ممکن است کسی حقانیت داشته باشد ولی رستگار نشود و ممکن است کسی رستگار شود و برحق نباشد. حقانیت موضوعی نظری و معطوف به صدق و کذب است و نجات و رستگاری موضوعی عملی و معطوف به عمل صالح است.

2. مسئله مهم دوم این است که حقانیت و نجات اموری نسبی و شخصی اند و به تمام اعضای یک دین خاص تعلق نمی گیرند. این بدان خاطر است که معتقدان به یک دین نیز دارای انواع دینداری با محتواهای بسیار متفاوتند. مثلا دینداری عارفانه مسیحی و اسلامی نزدیکتر از دینداری عالمانه و عارفانه مسیحی یا اسلامی است. دینداری عامیانه در پیروان ادیان مختلف مداراجوتر از دینداری فقیهانه در ادیان مختلف است و قس علیهذا. این بدان معناست که کسی به صرف داشتن یک عنوان دینی خاص حقانیت نمی یابد یا رستگار هم نمی شود. حقانیت به محتوای استدلالی و نظری دیندار بر می گردد و نجات و رستگاری به شیوه و سبک زندگی او.

3. انحصارگرایی یا اکسکلوسیویسم ممکن است دو گونه باشد. ممکن است دینداری انحصارگرا باشد و دین خود را حق مطلق و پیروان دین خود را رستگار بداند و در عین حال قائل به بهره ای از حقیقت و رستگاری برای پیروان سایر ادیان باشد. اما ممکن است انحصارگرا باشد و پیروان سایر ادیان را مطلقا ناحق و نارستگار بداند.

4. شمول گرایی یا انکلوسیویسم نیز دو گونه است. شمول گرایی که دین خود را مطلقا برحق و سایر ادیان را نسبتا برحق می داند و شمول گرایی که دین خود را نه حق مطلق بلکه نسبت به سایر ادیان احق می داند. نوع اول انحصارگرایی و شمول گرایی شبیه همند. چنان که مولوی می گوید:

نام احمد نام جمله انبیاست

چون که صد آمد، نود هم پیش ماست

5. پلورالیسم یا تکثرگرایی نیز دو نوع است. کسی که فقط در حوزه نجات پلورالیست است و کسی که در موضع معرفتی نیز پلورالیست است. دلایل پلورالیسم نجات روشن است. اینکه همه کس نمی تواند به جهت معرفتی به کمال دست یابد ولی به جهت عملی و صداقت و نیت پاک می تواند نجات یابد. خدا بر اساس نیات و اعمال نیک با آدم ها معامله می کند نه اعتقادات. این موضع با عدل خداوندی سازگار است و مواضع غیر این با عدل نمی سازد. همان استدلال معروف که دین اکثریت قریب به اتفاق انسان ها ارثی و خانوادگی است نه تحقیقی و هر کس در هرجا به دنیا بیاید، قبل از آن که حق انتخاب داشته باشد، دین همان جا را پیدا می کند.

بنابراین در پلورالیسم نجات چندان نمی توان مناقشه کرد و حتی پاره ای از انحصارگرایان و شمول گرایان با پلورالیسم نجات همپوشانی و اشتراک نظر دارند.

اما پلورالیسم معرفتی، می گوید که خدا در ادیان مختلف، جلوه ها و تجلیات مختلف دارد و مسیحیت و اسلام و یهودیت و.اشکال و تجلیات مختف خدا در ادیان گوناگونند و بنابراین ترجیحی بر هم ندارند. نوعی نسبیت حقیقت برقرار است. نوعی تعادل و تکافوی ادله به تدریج و تاریخا بینشان برقرار شده است و به قول قرآن هر کس به دین خود دلخوش است."بما لدینا فرحون". مانند داستان فیل در خانه تاریک. اما از منظر عرفانی می توان این نگاه های متکثر را به یک نگاه تبدیل کرد. با معرفت شهودی. به قول مولوی:

درکف هر یک اگر شمعی بدی،

اختلاف از گفتشان بیرون شدی

6 . نهایتا کسی می تواند بدون آنکه لزوما دچار تناقض شود، آمیزه ای از همه مواضع داشته باشد. مثلا در بحث معرفتی، شمول گرا باشد. نه موضع خودش را حق مطلق بداند و نه موضع دیگران را. اما موضع خود را در مجموع احق بداند. حتی می تواند پاره ای از گزاره ها را در دینی حق بداند و پاره ای دیگر از گزاره ها را در دین دیگر. مثلا به تثلیث باور نداشته باشد ولی به "همسایه ات را مانند خودت دوست بدار"، باور داشته باشد. یا به پندار و گفتار و کردار نیک معتقد باشد. اساسا در دوران مدرن و پست مدرن می توان دین تلفیقی داشت و دلایل کافی هم از متون دینی مختلف برایش پیدا کرد. این هم نوعی پلورالیسم است. در عالم واقع و در عمل نیز دین مردم، تلفیقی است. همه آموزه های دین خود را قبول ندارند و اگر هم نظرا قبول داشته باشند در عمل بدان بها نمی دهند.

7. نکته ای که غالبا در بحث حقانیت و صدق ادیان نادیده گرفته می شود، نقطه عطفی است که کانت در موضوع حقیقت ایجاد کرد و موضوع صدق از تطابق عین و ذهن به تداخل عین و ذهن تبدیل شد.

این نکته به خصوص در موضوع و موضع پلورالیستی، تاثیر روشنی دارد. توضیح آن که پلورالیسم را باید در مقابل الهیات تنزیهی و الهیات تشبیهی الهیات تجلی نامید و ما دو قرائت از پلورالیسم داریم و می توانیم قرائت سومی هم داشته باشیم.

در قرائت اول خداوند فعال علی الاطلاق است و اوست که مانند یک بت عیار خود را بر هر کسی و پیروان هر دینی به نحوی دیگر جلوه گر می سازد.  در قرائت دوم ظرفیت انسان برای میزان تجلی خداوند بر او مطرح است. درست مانند کسی که متناسب با حجم کوزه اش از آب دریا برمی دارد یا نقاشانی که منظره واحدی را-وفق استعدادشان به اشکال مختلف- نقاشی می کنند. در این دیدگاه انسان منفعل نیست. دیدگاه سوم می تواند ترکیبی باشد. در میزان تجلی هم خدا نقش دارد و هم انسان. مثال زنبور عسل در این قرائت گویاست که هم به شیره گل ها و ماده خام نخستین نیاز دارد و هم به قابلیت هاضمة خود برای تبدیل این شیره به شهد.

با این مقدمه مسئله صدق در الهیات تجلی متفاوت است از الهیات انحصارگرا و حتی شمول گرا. در الهیات انحصارگرا، موضع من صادق است و موضع تو کاذب است. چرا که صدق به معنای تطابق ذهن با عین انگاشته می شود. اگر خداوند در مسیحیت خود را به صورت اب و ابن و روح القدس متجلی می سازد و در اسلام واحد است و در عین حال بر عرش قرار دارد و در آیین هندو به صورت هزاران خدا جلوه گر می شود، به سبب ذهنیات فرهنگی اقوام مختلف است که هیچیک بر دیگری برتری ندارند. از همین رو موضوع رستگاری امر کاملا مجزایی از مسئله صدق می شود. تجلیات مختلف خدا همه خدا هستند و بر یکدیگر برتری ندارند. چنان که شیخ محمود شبستری می گوید:

اگر مومن بدانستی که بت چیست،

بدانستی که دین در بت پرستی است

به همین دلیل در الهیات تجلی تمایز صدق و نجات، کامل است ولی در الهیات انحصارگرایانه و شمول گرایانه چنین نیست.

ادیان ,حقانیت ,شمول ,پلورالیسم ,موضع ,الهیات ,شمول گرایی ,سایر ادیان ,الهیات تجلی ,داشته باشد ,پلورالیسم نجات منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کارت هدیه مکان های دنج مالزی shabakemafilm تور لحظه آخری