امروز واسه گزینش پیش مدیر هسته گزینش تو استان بودیم با خانم م و خانم ق اونام با من رفته بودن خوش گذشت از ادرس های اشتباهی که خانم ق میداد از روز نقشه و هول کردنش که اشتباه شد از هول بودنش که برگه های گزینش رو هی خراب میکرد از استرسی که واسه رانندگی من داشت از مهربون بودنش مثل اینکه داداششم و حتی به پوشیدن کاپشنمم گیر میداد از گم شدنمون تو شهر و باز هول شدن خانم ق و به چیز نبودن خانم م و من از ناهاری که با هم خوردیم و کل روز رو با هم از خوشی های اینده گفتیم خانم ,گزینش منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بیابون کامپیوتر سرا جنس خوب اینجاست رسان موزیک candlelight فروشگاه اینترنتی آهن و میلگرد سلامت در زندگی ارز رمز